فلسفه چهار شنبه سوری و نوروز چيه؟؟؟
 
kurdland
روستاى سولاکان دردامنه كوه 2835متري عبدالرزاق باآب وهوايي كوهستاني وطبيعتي زيبا ومردماني ازتبارفرهنگ وادب واكثراتحصيل كرده باحدود120نفردارندگان تحصيلات عالي وحدود13وبلاگ نويس ويك وبسايت رسمي يكي ازنادرترين روستاهاي ادبي وفرهنگي ايران وكردستان ميباشدوحدودات روستاازگنجيه زيويه تانزديكيهاي غاركرفتوكه هردوضلع اين روستاوغارهاي زيرزمينان درامتداداين اضلاع وآثارباقيمانده ازقلعه هاي باستاني ازوجودتمدني عظيم حکايت دارد
 

چهارشنبه ‌سوری

 نام جشنی است که تغییر یافته مراسم باستانی پنج روز آخر سال به نام پنجه دزدیده یا اندرگاه است. این جشن برگرفته از آیین زرتشتی است که ایرانیان از ۱۷۰۰ سال پیش از میلاد تاکنون در پنج روز آخر هر سال، آن را با برافروختن آتش و جشن و شادی در کنار آن برگزار می‌کنند.در گاه‌شماری زرتشتی یک سال شامل ۳۶۵ روز یا ۱۲ ماه است که هر کدام دقیقاً ۳۰ روز بوده و ۵ روز انتهایی سال جدا از ماه‌ها به‌حساب می‌آمده و «پنجه» نامیده‌می‌شود که البته در هر ۴ سال یک بار ۶ روز می‌شود. در این گاه‌شمار روزی به عنوان چهارشنبه و به طورکلی ۷ روز هفته وجود ندارد بلکه ۳۰ روز ماه و ۵ روز انتهای سال هرکدام با نام خاصی نام‌گذاری می‌شود. ایرانیان قبل حمله تازیان این ۵ روز آخر سال را با روشن کردن آتش جشن می‌گرفتند و بر این اعتقاد بودند که در این ۵ روز ارواح درگذشتگان به زمین سفر می‌کنند و با همراه خانواده‌هایشان و برای آنها برکت، دوستی و پاکی در سال آینده طلب خواهندکرد ولی بعد از حمله تازیان به دلیل مخالفت‌های آن روزگار در برپایی این مراسم ایرانیان روز چهارشنبه را که نزد اعراب نحس بوده را انتخاب کردند و آتش افروزی در این روز را با نحسی آن روز توجیه کردند.

در شاهنامه فردوسی اشاره‌هایی درباره بزم چهارشنبه‌ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن این جشن است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده‌است.

واژه «چهارشنبه‌سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته‌است و سوری که به معنی سرخ است ساخته شده‌است. آتش بزرگی تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‌شود. که این آتش معمولا در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن می‌کنند و از آن می‌پرند آغاز می‌شود و در زمان پریدن می‌خوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» در واقع این جمله نشانگر یک تطهیر و پاک‌سازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر شما خواهان آن هستید که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلات شما را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به شما بدهد. چهارشنبه‌سوری جشنی نیست که وابسته به دین افراد باشد و در میان پارسیان یهودی و مسلمان‏، ارمنی‏ها، ترک‏ها، کردها و زرتشتی‏ها رواج دارد. در حقیقت این جشن و نقش بارز آتش در آن به علت احترام گذاشتن به دین زرتشتی است.

امروزه در شهرهای سراسر جهان که جمعیت ایرانیان در آن‌ها زیاد است، آتش‌بازی و انفجار ترقه‌ها و فشفشه‌ها نیز متداول است. در سال‌های اخیر، رسانه‌های ایران توجه بیشتری به خطرات احتمالی ناشی از این مواد نشان می‌دهند.

البته مراسمی که امروزه برپا می‌شود به طوری کلی متفاوت با آن روزگار است چون از نظر زرتشتیان آتش نماد مقدسی است و پریدن از روی آن به نوعی بی‌احترامی به آن نماد تلقی می‌شود. جشن آتش در واقع پیش درآمد جشن نوروز است که نوید دهنده رسیدن بهار و تازه شدن طبیعت است.

 

منبع :ویکی‌پدیا

 

***************************************************************************

ميدونين فلسفه نوروز چيه؟؟؟

نوروز
نوروز با قدمتی هزاره

سر آغاز جشن ِ نوروز ، روز نخست ماه فروردين (روز اورمزد) است و چون برخلاف ساير جشن‌ها برابری نام ماه و روز را به دوش نمی‌كشد ، بر ساير جشن‌ها‌ی ايران باستان برتری دارد. در مورد پيدايی اين جشن افسانه‌های بسيار است ، اما آنچه به آن جنبه‌ی راز وارگی می‌بخشد ، آيين‌های بسياری است كه روزهای قبل و بعد از آن انجام می‌گيرد
فلسفه‌ی آيين‌های نوروزی
سر آغاز جشن ِ نوروز ، روز نخست ماه فروردين (روز اورمزد) است و چون برخلاف ساير جشن‌ها برابری نام ماه و روز را به دوش نمی‌كشد ، بر ساير جشن‌ها‌ی ايران باستان برتری دارد
در مورد پيدايی اين جشن افسانه‌های بسيار است ، اما آنچه به آن جنبه‌ی راز وارگی می‌بخشد ، آيين‌های بسياری است كه روزهای قبل و بعد از آن انجام می‌گيرد .
اگر نوروز هميشه و در همه جا با هيجان و آشفتگی و درهم ريختگی آغاز می‌شود ، حيرت انگيز نيست چرا كه بی‌نظمی يكی از مظاهر آن است. ايرانيان باستان ، نا آرامی را ريشه‌ی آرامش و پريشانی را اساس سامان می‌دانستند و چه بسا كه در پاره‌ای از مراسم نوروزی ، آن‌ها را به عمد بوجود می‌آوردند ، چنان كه در رسم باز گشت ِ مردگان (از 26 اسفند تا 5 فروردين) چون عقيده داشتند كه فروهر‌ها يا ارواح درگذشتگان باز می‌گردند ، افرادی با صورتك‌های سياه برای تمثيل در كوچه و بازار به آمد و رفت می‌پرداختند و بدينگونه فاصله‌ی ميان مرگ و زندگی و هست و نيست را در هم می‌ريختند و قانون و نظم يك ساله را محو می‌كردند. باز مانده‌ی اين رسم ، آمدن حاجی فيروز يا آتش افروز بود كه تا چند سال پيش نيز ادامه داشت
از ديگر آشفتگی‌های ساختگی ، رسم مير نوروزی ، يعنی جا به جا شدن ارباب و بنده بود. در اين رسم به قصد تفريح كسی را از طبقه‌های پايين برای چند روز يا چند ساعت به سلطانی بر می‌گزيدند و سلطان موقت – بر طبق قواعدی – اگر فرمان‌های بيجا صادر می‌كرد ، از مقام اميری بر كنار می‌شد. حافظ نيز در يكی از غزلياتش به حكومت ناپايدار مير نوروزی گوشه‌ی چشمی دارد

سخن در پرده می‌گويم ، چو گل از غنچه بيرون‌ای

كه بيش از چند روزی نيست حكم مير نوروزی

خانه تكانی هم به اين نكته اشاره دارد ؛ نخست درهم ريختگی ، سپس نظم و نظافت. تمام خانه برای نظافت زير و رو می‌شد. در بعضی از نقاط ايران رسم بود كه حتا خانه‌ها را رنگ آميزی می‌كردند و اگر ميسر نمی‌شد ، دست كم همان اتاقی كه هفت سين را در آن می‌چيدند ، سفيد می‌شد. اثاثيه‌ی كهنه را به دور می‌ريختند و نو به جايش می‌خريدند و در آن ميان شكستن كوزه را كه جايگاه آلودگی‌ها و اندوه‌های يك ساله بود واجب می‌دانستند. ظرف‌های مسين را به رويگران می‌سپردند. نقره‌ها را جلا می‌دادند. گوشه و كنار خانه را از گرد و غبار پاك می‌كردند. فرش و گليم‌ها را غاز تيرگی‌های يك ساله می‌زدودند و بر آن باور بودند كه ارواح مردگان ، فروهر‌ها (ريشه‌ی كلمه‌ی فروردين) در اين روز‌ها به خانه و كاشانه‌ی خود باز می‌گردند ، اگر خانه را تميز و بستگان را شاد ببينند خوشحال می‌شوند و برای باز ماندگان خود دعا می‌فرستند و اگر نه ، غمگين و افسرده باز می‌گردند. از اين رو چند روز به نوروز مانده در خانه مُشك و عنبر می‌سوزاندند و شمع و چراغ می‌افروختند.در بعضی نقاط ايران رسم است كه زن‌ها شب آخرين جمعه‌ی سال بهترين غذا را می‌پختند و بر گور درگذشتگان می‌پاشيدند و روز پيش از نوروز را كه همان عرفه يا علفه و يا به قولی بی بی حور باشد ، به خانه‌ای كه در طول سال در گذشته‌ای داشت به پُر سه می‌رفتند و دعا می‌فرستادند و می‌گفتند كه برای مرده عيد گرفته اند
در گير و دار خانه تكانی و از 20 روز به روز عيد مانده سبزه سبز می‌كردند. ايرانيان باستان دانه‌ها را كه عبارت بودند از گندم ، جو ، برنج ، لوبيا ، عدس ، ارزن ، نخود ، كنجد ، باقلا ، كاجيله ، ذرت ، و ماش به شماره‌ی هفت- نماد هفت امشاسپند - يا دوازده – شماره‌ی مقدس برج‌ها – در ستون‌هايی از خشت خام بر می‌آوردند و باليدن هر يك را به فال نيك می‌گرفتند و بر آن بودند كه آن دانه در سال نو موجب بركت و باروری خواهد بود. خانواده‌ها بطور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (= انديشه‌ی نيك) ، هوخت (= گفتار نيك) و هوو.رشت (كردار نيك) سبز می‌كردند و فروهر نياكان را موجب بالندگی و رشد آنها می‌دانستند
چهار شنبه سوری كه از دو كلمه‌ی چهارشنبه – منظور آخرين چهارشنبه‌ی سال – و سوری كه همان سوريك فارسی و به معنای سرخ باشد و در كل به معنای چهارشنبه‌ی سرخ ، مقدمه‌ی جدی جشن نوروز بود. در ايران باستان بعضی از وسايل جشن نوروز از قبيل آينه و كوزه و اسفند را به يقين شب چهارشنبه سوری و از چهارشنبه بازار تهيه می‌كردند. بازار در اين شب چراغانی و زيور بسته و سرشار از هيجان و شادمانی بود و البته خريد هركدام هم آيين خاصی را تدارك می‌ديد
غروب هنگام بوته‌ها را به تعداد هفت يا سه (نماد سه منش نيك) روی هم می‌گذاشتند و خورشيد كه به تمامی پنهان می‌شد ، آن را بر می‌افروختند تا آتش سر به فلك كشيده جانشين خورشيد شود. دربعضی نقاط ايران برای شگون ، وسايل دور ريختنی خانه از قبيل پتو ، لحاف و لباس‌های كهنه را می‌سوزاندند
آتش می‌توانست در بيابان‌ها و رهگذرها و يا بر صحن و بام خانه‌ها افروخته شود. وقتی آتش شعله می‌كشيد از رويش می‌پريدندو ترانه‌هايی كه در همه‌ی آنها خواهش بركت و سلامت و بارآوری و پاكيزگی بود ، می‌خواندند. آتش چهار شنبه سوری را خاموش نمی‌كردند تا خودش خاكستر شود. سپس خاكسترش را كه مقدس بود كسی جمع می‌كرد و بی آنكه پشت سرش را نگاه كند ، سر ِ نخستين چهار راه می‌ريخت. در باز گشت در پاسخ اهل خانه كه می‌پرسيدند
"كيست؟"
می‌گفت: "منم
- " از كجا می‌آيی؟
- "از عروسی
- "چه آورده‌ای؟
- "تندرستی
شال اندازی از آداب چهارشنبه سوری بود. پس از مراسم آتش افروزی جوانان به بام همسايگان و خويشان می‌رفتند و از روی روزنه‌ی بالای اتاق (روزنه‌ی بخاری) شال درازی را به درون می‌انداختند. صاحب خانه می‌بايست هديه‌ای در شال بگذارد. شهريار در بند 27 منظومه‌ی حيدر بابا به آيين شال اندازی و در بند 28 به ارتباط شال اندازی با بركت خواهی و احترام به درگذشتگان به نحوی شاعرانه اشاره دارد:

برگردان بند 27

عيد بود و مرغ شب آواز می‌خواند
دختر نامزد شده برای داماد
جوراب نقشين می‌بافت
و هر كس شال خود را از دريچه‌ای آويزان می‌كرد
وه... كه چه رسم زيبايی است – رسم شال اندازی
هديه عيدی بستن به شال داماد

برگردان بند 28

من هم گريه و زاری كردم و شالی خواستم
شالی گرفتم و فوراً بر كمر بستم
شتابان به طرف خانه‌ی غلام (پسر خاله‌ام) رفتم
و شال را آويزان كردم
فاطمه خاله‌ام جورابی به شال من بست
"خانم ننه‌ام" را به ياد آورد و گريه كرد

شهريار در توضيح اين رسم می‌گويد: "در آن سال مادر بزرگ من (خانم ننه) مرده بود. ما هم نمی‌بايست در مراسم عيد شركت می‌كرديم ولی من بچه بودم ، با سماجت شالی گرفتم و به پشت بام دويدم."
از ديگر مراسم چهارشنبه سوری فالگوش بودو آن بيشتر مخصوص كسانی بود كه آرزويی داشتند. مانند دختران دم بخت يا زنان در آرزوی فرزند. آنها سر چهار راهی كه نماد گذار از مشكل بود می‌ايستادند و كليدی را كه نماد گشايش بود ، زير پا می‌گذاشتند. نيت می‌كردند و به گوش می‌ايستادند و گفت و گوی اولين رهگذران را پاسخ نيت خود می‌دانستند. آنها در واقع از فروهر‌ها می‌خواستند كه بستگی كارشان را با كليدی كه زير پا داشتند ، بگشايند.
قاشق زنی هم تمثيلی بود از پذيرايی از فروهر‌ها... زيرا كه قاشق و ظرف مسين نشانه‌ی خوراك و خوردن بود.
ايرانيان باستان برای فروهر‌ها بر بام خانه غذاهای گوناگون می‌گذاشتند تا از اين ميهمانان تازه رسيده‌ی آسمانی پذيرايی كنند و چون فروهر‌ها پنهان و غير محسوس اند ، كسانی هم كه برای قاشق زنی می‌رفتند ، سعی می‌كردند روی بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجيل را مخصوص فروهر می‌دانستند ، دريافتشان را خوش یُمن می‌پنداشتند.
اما اصيل ترين پيك نوروزی سفره‌ی هفت سين بود كه به شماره‌ی هفت امشاسپند از عدد هفت مايه می‌گرفت. دكتر بهرام فره وشی در جهان فروری مبنای هفت سين را چيدن هفت سينی يا هفت قاب بر خوان نوروزی می‌داند كه به آن هفت سينی می‌گفتند و بعدها با حذف (يای) نسنت به صورت هفت سين در آمد. او عقيده دارد كه هنوز هم در بعضی از روستاهای ايران اين سفره را ، سفره‌ی هفت سينی می‌گويند. چيزهای روی سفره عبارت بود از آب و سبزه ، نماد روشنايی و افزونی ، آتشدان ، نماد پايداری نور و گرما كه بعد‌ها به شمع و چراغ مبدل شد ، شير نماد نوزايی و رستاخيز و تولد دوباره، تخم مرغ نماد نژاد و نطفه ، آيينه نماد شفافيت و صفا ، سنجد نماد دلدادگی و زايش و باروری ، سيب نماد رازوارگی عشق ، انار نماد تقدس ، سكه‌های تازه ضرب نماد بركت و دارندگی ، ماهی نماد برج سپری شده‌ی اسفند ، حوت (= ماهی) ، نارنج نماد گوی زمين ، گل بيد مشك كه گل ويژه‌ی اسفند ماه است ، نماد امشاسپند سپندار مز و گلاب كه باز مانده‌ی رسم آبريزان يا آبپاشان است ( بر مبنای اشاره‌ی ابو ريحان بيرونی چون در زمستان انسان همجوار آتش است ، به دود و خاكستر آن آلوده می‌شود و لذا آب پاشيدن به يكد يگر نماد پاكيزگی از آن آلايش است. ) نان پخته شده از هفت حبوب ، خرما ، پنير ، شكر ، بَرسَم (= شاخه‌هايی از درخت مقدس انار ، بيد ، زيتون ، انجير در دسته‌های سه ، هفت يا دوازده تايی
گاهشماری با علامت های حيوانی
يکی از نخستين پرسش ها درباره آغاز سال جديد، اين است که سال روی چه علامتی می چرخد؟ سال ۸۲ روی بز چرخيد و سال ۸۳ ، سال ميمون است
تقويم دوازده حيوانی نه تنها در ايران، بلکه در اکثر کشورهای جهان، به ويژه در آسيا جايگاه ويژه ای دارد.

چينی ها و اکثر ملت های آسيای مرکزی به تاثير خصوصيات حيوانی که بر آن سال حاکم است بر سالی که آغاز می شود، بر تولدها، کارها، دوستی ها و به ويژه عشق ها و ازدواج ها اعتقاد دارند

دکتر ابوالفضل نبئی در کتاب "گاهشماری در تاريخ" درباره منشاء تقويم دوازده حيوانی نوشته است که در قديم تصور می شد اين تقويم مربوط به اقوام ترک است و تنها در ميان اقوام قاره آسيا رواج دارد. در حالی که معلوم شده است اين گاهشماری در ميان بوميان آمريکا نيز متداول بوده است

به نوشته دکتر نبئی آثار ابوريحان بيرونی قديمی ترين اثری است که به رواج اين گاهشماری در آسيای مرکزی پرداخته است. ابن منجم نيز در آثارالباقيه در بخش تقويم ملل مختلف، جدول ماه های منسوب به ترکان را نشان داده است. اين اسامی عبارتند از

۱- چقان يا کسکو (موش) ۲- اود يا سغر (گاو نر) ۳- بارس (پلنگ) ۴- تفشان يا تفشيجان يا توشقان (خرگوش) ۵- لو (نهنگ) ۶- ييلان (مار) ۷- يونت (اسب) ۸- قوی ( گوسفند) ۹- بيجين (ميمون) ۱۰- تغاقوی يا تخاقوی (مرغ خانگی)۱۱- ايت (سگ) ۱۲- تونگوز( خوک)

اين شعر قديمی نيز يادآور ترتيب سالهاست

موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار
زان چهار چو بگذری نهنگ آيد و مار
آنگاه به اسب و گوسفند است حساب
حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر كار


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



           
4 بهمن 1391برچسب:, :: 7:10
raza rashid"رضاسيدرشيد"

درباره وبلاگ


وچه ساده با گریستن خویش زاده می شویم و چه ساده با گریستن دیگران از دنیا می رویم و میان این دو سادگی معمایی میسازیم به نام زندگی"رضاسيدرشيد"
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سولاكانsoolakan و آدرس soolakan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.